نوشته شده توسط : abbuse
محمد خاتمی

محمد خاتی پیش از انتخابات گفته بود: "اصلاح طلبان نمی توانند و نباید در انتخابات نامزد و فهرستی داشته باشند؛ البته این به معنای تحریم انتخابات نیست"

در حالی که انتقادها به شرکت محمد خاتمی در انتخابات نهمین دوره مجلس ادامه دارد، سایت کلمه به نقل از دفتر آقای خاتمی اعلام کرد که او به زودی در این‌ باره توضیح خواهد داد.

انتشار این خبر روز شنبه ۱۳ اسفند (۳ مارس) در حالی صورت گرفته که واکنش به شرکت رئیس جمهور سابق ایران در انتخابات مجلس نهم، همچنان ادامه دارد.

محمد خاتمی از رهبران اصلاح طلب که جمعه گذشته خارج از شهر تهران به سر می‌برد، در یکی از شعب اخذ رای در حوزه انتخابیه دماوند و فیروزکوه رای خود را به صندوق انداخت.

خبر رای دادن آقای خاتمی با انتقاد اصلاح طلبان و حتی برخی نزدیکان آقای خاتمی رو به رو شد.

زهرا اشراقی، همسر محمد‌‌ رضا خاتمی، برادر محمد خاتمی و دبیرکل سابق حزب مشارکت، در پاسخ به انتقادهایی که در صفحه فیس‌بوکش در این زمینه منتشر شده بود در پیام کوتاهی نوشت: "ضربه بسیار سنگین بود ولی منتظر زمان هستم. این صفحه آماده است برای جناب خاتمی..."

از سوی دیگر علی مزروعی، نماینده پیشین مجلس ایران به بی‌بی‌سی فارسی گفت که آقای خاتمی و هاشمی رفسنجانی هر کدام دو دوره در ایران رئیس جمهوری بوده‌اند و پیداست که ملاحظات سیاسی خود را دارند.

به گفته آقای مزروعی: "این دو نفر پنجره‌ای هستند برای سازش و مذاکره و ما نباید این پنجره را ببندیم."

محمد نوری‌زاد، نویسنده و منتقد دولت ایران که اخیرا نامه‌های انتقادآمیز متعددی خطاب به رهبر ایران نوشته است به بی‌بی‌سی فارسی گفت که چنانچه آقای خاتمی به عنوان یک شهروند رای داده است، کسی نمی‌تواند به او اعتراضی کند.

او افزود: "اما اگر آقای خاتمی به عنوان یکی از رهبران اصلاح طلب در رای گیری شرکت کرده باشد، ما نسبت به این اقدام او اعتراض داریم."

علی شکوری‌راد، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت اسلامی که توسط دولت ایران منحل اعلام شده، نیز در یادداشتی در وبلاگش نوشت : "من هیچ خبری از اینکه چرا خاتمی به پای صندوق رأی رفت، ندارم، ولی مطمئن هستم عامل آن خوف بوده است. خوف از اینکه مبادا رأی ندادن او آب به آسیاب کسانی بریزد که با تمام قوا تمام روزنه های اصلاح را مسدود می کنند."

او نوشت: "خاتمی این بار نیز نخواست یا نتوانست قهرمان باشد. پیش از نیز بارها او را تجربه کرده بودیم. هنگامی که در قبال مانع تراشی‌های نهادهای تحت امر رهبری گفته بود برای بار دوم نامزد نخواهد شد، و لی نهایتاً شد. گفته بود اگر قوانین دو قلوی اختیارات رئیس جمهور و اصلاح قانون انتخابات تصویب نشود استعفا خواهد داد، ولی نداد و یا اینکه گفته بود زیر بار برگزاری انتخابات مجلس هفتم با آن همه رد صلاحیت ها نخواهد رفت، ولی رفت. او هیچ بار نخواست و یا نتوانست کوتاه نیاید و قهرمان باشد."

حسین نورانی‌نژاد، روزنامه نگار ایرانی

"آقای خاتمی گفته که 'اخبار نگران کننده‌ای' را طی دو روز منتهی به انتخابات درباره برنامه و نقشه‌های تندروهای جریان حاکم در زمان پس از انتخابات دریافت کرده بوده که حرکتی 'غافلگیر کننده' را برای بر هم زدن آن ایجاب می‌کرده است"

آقای شکوری راد در این نوشته منتقدان آقای خاتمی را به صبر دعوت کرده است و افزوده: "لازم است چند ماهی صبر کنیم تا حکمت رأی دادن غیرمنتظرۀ خاتمی را دریابیم."

حسین نورانی‌نژاد، فعال سیاسی و روزنامه‌نگار ایرانی در صفحه فیس بوکش نوشت که پس از رای دادن آقای خاتمی با او دیداری داشته و از آقای خاتمی شنیده که تصمیم گرفتن در این‌باره بسیار سخت بوده است.

آقای نورانی نژاد به نقل از آقای خاتمی نوشته است که وی "اخبار نگران کننده‌ای را طی دو روز منتهی به انتخابات درباره برنامه و نقشه‌های تندروهای جریان حاکم در زمان پس از انتخابات دریافت کرده بوده که حرکتی غافلگیر کننده را برای بر هم زدن آن ایجاب می‌کرده است".

به نوشته حسین نورانی نژاد، آقای خاتمی از همه نیروهای اصلاح طلب و سبز خواسته است که "پیچیده بودن شرایط سیاسی داخلی و بین المللی و ابعاد مختلف را که می‌تواند بر تصمیمات تاثیر بگذارد" درک کنند.

آقای نورانی نژاد تاکید کرده است که بیشترین نگرانی آقای خاتمی "عواطف آسیب دیده و حفظ انسجام نیروهای اصلاح طلب" بوده و نوشته است که آقای خاتمی به زودی در این باره با مردم حرف‌ خواهد زد.

محمد خاتمی، پیشتر با تاکید بر برگزاری انتخابات آزاد، خواهان آماده کردن فضای رقابتی و آزادی زندانیان سیاسی شده بود.

او درباره انتخابات گفته بود: "اصلاح طلبان نمی توانند و نباید در انتخابات نامزد و فهرستی داشته باشند؛ البته این به معنای تحریم انتخابات نیست. دل‌بستگان به اصل انقلاب هیچ گاه انتخابات را تحریم نمی کنند."



:: برچسب‌ها: باغ وحش ,
:: بازدید از این مطلب : 440
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : abbuse

مجلس پیش از این تاکید داشت که افراد رد صلاحیت شده نباید در پست های قبلی معرفی شوند

مجلس نمایندگان افغانستان با اصلاح یک ماده آیین نامه داخلی خود، زمینه را برای معرفی دوباره وزیران رد صلاحیت شده هموار کرده است.

اخیرا حامد کرزی، رئیس جمهوری با دو سال تاخیر در معرفی اعضای کابینه خود، ۹ تن را برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی کرد.

اما شماری از نمایندگان بر اساس آیین نامه داخلی، در مورد هفت تن از آنها به دلیل رد صلاحیت شدن آنها در گذشته در همین سمتها، ابراز تردید کرده بودند.

روز شنبه، ۱۳ حوت/اسفند با اصلاح ماده هفتاد و ششم این آیین نامه، که در آن قید گذاشته شده بود که یک فرد نباید در وزارتی که یک بار رد صلاحیت شده، دوباره معرفی شود، این مانع برداشته شد.

آن گونه که عبدالرووف ابراهیمی، رئیس مجلس اعلام کرد، از ۱۸۰ عضو حاضر مجلس تنها پنج تن به نسخه اصلاح شده این ماده رای مخالف دادند و بقیه هم آن را تایید کردند.

این وزیران پیشنهادی در زمستان سال ۱۳۸۸ از سوی مجلس رد صلاحیت شده بودند، اما آقای کرزی پس از رد صلاحیت آنها از جانب مجلس، این افراد را در همان سمتها به عنوان سرپرست تعیین کرد: محمد اسماعیل (وزارت انرژی و آب)، داوود علی نجفی (وزارت ترانسپورت "حمل و نقل")، ثریا دلیل (وزارت صحت)، حسن بانو غضنفر (وزارت امور زنان)، امیرزی سنگین (وزارت مخابرات).

پیش از این، موضوع معرفی وزیران پیشنهادی، در روابط آقای کرزی و مجلس اثر گذاشته است

اما ویس برمک که نتوانست برای احراز سمت وزارت توسعه روستاها رای کافی بیاورد به عنوان معاون وزیر در این وزارتخانه تعیین شد و عبیدالله عبید که به عنوان وزیر پیشنهادی تحصیلات عالی معرفی شده بود، به عنوان سفیر افغانستان در ایران تعیین شد.

مجلس نمایندگان به دلیل موجودیت مانع قانونی در برابر معرفی دو باره این هفت وزیر پیشنهادی، از دعوت آنها برای ایراد سخنرانی در مجلس در مورد سوابق کاری و برنامه های آینده خود، خودداری کرده بود.

مجلس روز شنبه تنها به نجیب الله اوژن وزیر پیشنهادی فواید عامه و حسن عبداللهی وزیر پیشنهادی توسعه شهری، که مانعی در برابر معرفی آنها وجود نداشت، اجازه داد که در مجلس سخنرانی کنند و به پرسشهای نمایندگان در مورد برنامه های آینده خود پاسخ دهند.

به این ترتیب، هفت وزیر پیشنهادی دیگر هم قرار شده است در روزهای آینده به توضیح برنامه های خود در جلسه علنی مجلس حضور یابند.

آنگونه که اعلام شده، جلسه رای گیری در مورد رد یا تایید صلاحیت های این وزیران در روز سه شنبه آینده برگزار خواهد شد.



:: برچسب‌ها: مدل , کنسرت ,
:: بازدید از این مطلب : 481
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : abbuse
محمد خاتمی

محمد خاتی پیش از انتخابات گفته بود: "اصلاح طلبان نمی توانند و نباید در انتخابات نامزد و فهرستی داشته باشند؛ البته این به معنای تحریم انتخابات نیست"

در حالی که انتقادها به شرکت محمد خاتمی در انتخابات نهمین دوره مجلس ادامه دارد، سایت کلمه به نقل از دفتر آقای خاتمی اعلام کرد که او به زودی در این‌ باره توضیح خواهد داد.

انتشار این خبر روز شنبه ۱۳ اسفند (۳ مارس) در حالی صورت گرفته که واکنش به شرکت رئیس جمهور سابق ایران در انتخابات مجلس نهم، همچنان ادامه دارد.

محمد خاتمی از رهبران اصلاح طلب که جمعه گذشته خارج از شهر تهران به سر می‌برد، در یکی از شعب اخذ رای در حوزه انتخابیه دماوند و فیروزکوه رای خود را به صندوق انداخت.

خبر رای دادن آقای خاتمی با انتقاد اصلاح طلبان و حتی برخی نزدیکان آقای خاتمی رو به رو شد.

زهرا اشراقی، همسر محمد‌‌ رضا خاتمی، برادر محمد خاتمی و دبیرکل سابق حزب مشارکت، در پاسخ به انتقادهایی که در صفحه فیس‌بوکش در این زمینه منتشر شده بود در پیام کوتاهی نوشت: "ضربه بسیار سنگین بود ولی منتظر زمان هستم. این صفحه آماده است برای جناب خاتمی..."

از سوی دیگر علی مزروعی، نماینده پیشین مجلس ایران به بی‌بی‌سی فارسی گفت که آقای خاتمی و هاشمی رفسنجانی هر کدام دو دوره در ایران رئیس جمهوری بوده‌اند و پیداست که ملاحظات سیاسی خود را دارند.

به گفته آقای مزروعی: "این دو نفر پنجره‌ای هستند برای سازش و مذاکره و ما نباید این پنجره را ببندیم."

محمد نوری‌زاد، نویسنده و منتقد دولت ایران که اخیرا نامه‌های انتقادآمیز متعددی خطاب به رهبر ایران نوشته است به بی‌بی‌سی فارسی گفت که چنانچه آقای خاتمی به عنوان یک شهروند رای داده است، کسی نمی‌تواند به او اعتراضی کند.

او افزود: "اما اگر آقای خاتمی به عنوان یکی از رهبران اصلاح طلب در رای گیری شرکت کرده باشد، ما نسبت به این اقدام او اعتراض داریم."

علی شکوری‌راد، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت اسلامی که توسط دولت ایران منحل اعلام شده، نیز در یادداشتی در وبلاگش نوشت : "من هیچ خبری از اینکه چرا خاتمی به پای صندوق رأی رفت، ندارم، ولی مطمئن هستم عامل آن خوف بوده است. خوف از اینکه مبادا رأی ندادن او آب به آسیاب کسانی بریزد که با تمام قوا تمام روزنه های اصلاح را مسدود می کنند."

او نوشت: "خاتمی این بار نیز نخواست یا نتوانست قهرمان باشد. پیش از نیز بارها او را تجربه کرده بودیم. هنگامی که در قبال مانع تراشی‌های نهادهای تحت امر رهبری گفته بود برای بار دوم نامزد نخواهد شد، و لی نهایتاً شد. گفته بود اگر قوانین دو قلوی اختیارات رئیس جمهور و اصلاح قانون انتخابات تصویب نشود استعفا خواهد داد، ولی نداد و یا اینکه گفته بود زیر بار برگزاری انتخابات مجلس هفتم با آن همه رد صلاحیت ها نخواهد رفت، ولی رفت. او هیچ بار نخواست و یا نتوانست کوتاه نیاید و قهرمان باشد."

حسین نورانی‌نژاد، روزنامه نگار ایرانی

"آقای خاتمی گفته که 'اخبار نگران کننده‌ای' را طی دو روز منتهی به انتخابات درباره برنامه و نقشه‌های تندروهای جریان حاکم در زمان پس از انتخابات دریافت کرده بوده که حرکتی 'غافلگیر کننده' را برای بر هم زدن آن ایجاب می‌کرده است"

آقای شکوری راد در این نوشته منتقدان آقای خاتمی را به صبر دعوت کرده است و افزوده: "لازم است چند ماهی صبر کنیم تا حکمت رأی دادن غیرمنتظرۀ خاتمی را دریابیم."

حسین نورانی‌نژاد، فعال سیاسی و روزنامه‌نگار ایرانی در صفحه فیس بوکش نوشت که پس از رای دادن آقای خاتمی با او دیداری داشته و از آقای خاتمی شنیده که تصمیم گرفتن در این‌باره بسیار سخت بوده است.

آقای نورانی نژاد به نقل از آقای خاتمی نوشته است که وی "اخبار نگران کننده‌ای را طی دو روز منتهی به انتخابات درباره برنامه و نقشه‌های تندروهای جریان حاکم در زمان پس از انتخابات دریافت کرده بوده که حرکتی غافلگیر کننده را برای بر هم زدن آن ایجاب می‌کرده است".

به نوشته حسین نورانی نژاد، آقای خاتمی از همه نیروهای اصلاح طلب و سبز خواسته است که "پیچیده بودن شرایط سیاسی داخلی و بین المللی و ابعاد مختلف را که می‌تواند بر تصمیمات تاثیر بگذارد" درک کنند.

آقای نورانی نژاد تاکید کرده است که بیشترین نگرانی آقای خاتمی "عواطف آسیب دیده و حفظ انسجام نیروهای اصلاح طلب" بوده و نوشته است که آقای خاتمی به زودی در این باره با مردم حرف‌ خواهد زد.

محمد خاتمی، پیشتر با تاکید بر برگزاری انتخابات آزاد، خواهان آماده کردن فضای رقابتی و آزادی زندانیان سیاسی شده بود.

او درباره انتخابات گفته بود: "اصلاح طلبان نمی توانند و نباید در انتخابات نامزد و فهرستی داشته باشند؛ البته این به معنای تحریم انتخابات نیست. دل‌بستگان به اصل انقلاب هیچ گاه انتخابات را تحریم نمی کنند."



:: برچسب‌ها: لا , کریسمس , تورنتو ,
:: بازدید از این مطلب : 433
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : abbuse

انتشارات خانه و ادبیات گوتنبرگ در سوئد این کتاب را منتشر کرده است

مردمان هر سرزمینی با خواندن سفرنامه هائی که بیگانگان درباره آنان و دیار آنان می نویسند، خود و فرهنگ خود را «از چشم دیگری» می بینند و در این نقش و تصویر، گاه، چهره یا خطوطی را می بینند که خود قادر به دیدن آن نیستند یا چشم بستن بر آنها را ترجیج می دهند. اما نقش منقوش در سفرنامه، خود از نگاه دیگری، هشداری می تواند باشد برای صاحب تصویر یا امکانی برای شناخت بهتر خود و شناخت گام اول نقد و تحول و تغییر است.

اروپائیان گزارش سفر خود به ایران را در سفرنامه های گوناگون ثبت کرده اند اما کتاب «به سوی طبس»، نوشته ویلی شیرک لوند، به دلیل برخورداری نویسنده از شاخصه های نادر از بهترین نمونه های ژانر سفرنامه نویسی است.

تجربه غنی شیرک لوند در خلق داستان، آشنائی او با تاریخ و فرهنگ ایران و زبان و ادبیات کلاسیک فارسی، نگاه تیز و ذهن هشیار و خلاق او، توانائی او در نگاه کردن و گذرکردن از نمود و ظاهر به ماهیت و باطن، و در خواندن نگفته ها و نگفتنی ها در میان خطوط، در لایه پنهان کردار و گفتار آدمیان، در معماری ساختمان های شهر و ده، در ساختار شعر، در بافت آئین ها یا در نحوه کنار آمدن آدمی با طبیعت و فضا، سفرنامه موجز او به ایران را به تصویری گویا و نقشی جذاب و زیبا برکشیده اند.

سفرنامه شیرک لوند به ایران در ساختاری منسجم و در بافتی جذاب و روائی نقل شده و راوی دیده های خود را نه با وصف و توصیف های کلی یا داوری های شتابزده و سطحی که در اشیاء، حادثه ها، کردارها و برخوردها روایت می کند.

نسخه سوئدی کتاب "به سوی طبس" در سال ۱۹۵۹ میلادی و ترجمه فارسی آن اخیرا منتشر شد.

ایران از روزگار نگارش این سفرنامه تاکنون توفان ها و تحولات بسیاری را تجربه کرده است اما نقش و تصویر ایران و ایرانیان در این کتاب نه بر موقعیت های گذرای محدود و مشروط به زمان، که بر ماندگارترین مولفه های این سرزمین و فرهنگ بنا شده و بخش عمده این تصویر را هنوز می توان دید.

کتاب "به سوی طبس" را فرخنده نیکو و ناصر زراعتی به فارسی برگردانده اند و انتشارات خانه و ادبیات گوتنبرگ در سوئد آن را منتشر کرده است.

زبان و نثر موجز، چند بعدی، روائی ـ تصویری و لایه در لایه کتاب از زیباترین شاخصه های آن است و مترجمان در بازآفرینی این زبان کامیاب بوده و بار نثر، ضرباهنگ و زیبائی و ایجاز آن را به خوبی به فارسی منتقل و در مقدمه و پیوست پایانی کتاب نیز توضیحاتی مفید ارائه کرده اند.

نثر چالشگر نویسنده جهانگرد

ویلی شیرک لوند، در سال ۱۹۲۱ در هلسینکی متولد شد و در اوائل دهه چهل میلادی به تابعیت سوئد در آمد. در فلسفه، ادبیات و ریاضیات تحصیل کرد، زبان های روسی، فارسی و چینی را نیز آموخت و نخستین مجموعه داستان های کوتاه خود را در سال ۱۹۴۸ منتشر کرد.

ویلی شیرک لوند با این مجموعه و چند نمایشنامه و داستان که پس از آن منتشر کرد، به عنوان یکی از مطرح ترین نویسندگان سوئدی و یکی از نویسندگان مطرح اروپا تثبیت شد. سفرنامه یونان و به سوی طبس از آثار مشهور او به شمار می روند.

ایرانیان و سفرنامه نویسی

پیشنیه سفرنامه نویسی در ادبیات اروپائی به گزارش گزنفون از سفر به سرزمین پارس به دوران هخامنشیان بازمی گردد و سفرنامه نویسی، دستکم از قرن یازده میلادی به بعد از غنی ترین ژانرهای ادبیات اروپائی است.

پیشینه سفرنامه نویسی در جهان اسلام به یعقوبی و ابن حوقل برمی گردد. ابن بطوطه، معروف ترین سفرنامه نویس جهان اسلام، که در سال های ۷۰۳ تا ۷۷۹ هجری قمری می زیست، گزارش سفرهای خود را در کتاب «تحفه النظار فی غرائب الامصار و العجایب الاسفار»، که به «رحله» یا« سفرنامه ابن بطوطه» نیز معروف است، ثبت کرده است.

اما ادبیات کلاسیک فارسی در ژانر سفرنامه نویسی، جز در چند اثر انگشت شمار چون «سفرنامه ناصرخسرو»، که گزارش جذاب سفرهای او را در سال های ۴۳۷ تا ۴۴۴ هجری قمری دربردارد، چندان غنی نیست و انگار پیشینیان عارف مزاج ما کنجکاوی و رغبت چندانی به سیاحت نداشتند، ماندن در چارچوب امینت خانه را به خطر سفر به ناشناخته ها و «سیر انفس» را به «سیر آفاق» ترجیح می دادند.

شعر تا پیش از انقلاب هنر سرآمد در ایران بود و از این رهگذر می توان به چند سفرنامه منظوم اشاره کرد همچون «تحفه العراقین»، اثر خاقانی، شاعر بلندآوازه قرن ششم هجری، که سفر او را به مکه و عراق عجم توصیف می کند، مثنوی معروف نزار قهستانی شاعر قرن هفتم، که سفر شاعر را به اصفهان، تبریز، گرجستان، ارمنستان، باکو و اردبیل روایت می کند و «مطلع‌السعدین»، سروده عبدالرزاق سمرقندی، شاعر قرن نهم هجری قمری، که ماجراهای سفر او را به بیجانگر، از بنادر معروف هند آن روزگار در بر دارد.

سفرنامه نویسی اروپائیان درباره ایران از دوران صفوی و به روزگاری باب شد که پای تاجران، سفیران، سیاست پیشگان و ماجراجویان به ایران رسید.

به دوران قاجار ایرانیان به ناچار از چشم دیگران نیز به خود نگریستند و ترجمه سفرنامه اروپائیان در باره ایران به زبان فارسی بدین دوران آغاز شد.

سفرنامه ژان شاردون با عنوان «سفر به ایران و هند شرقی» از نخستین سفرنامه هائی بود که به فارسی ترجمه شد. سفرنامه ادوارد براوان با نام «یک سال در میان ایرانیان» و سفرنامه ادوارد پولاک، پزشک آلمانی ناصرالدین شاه با نام «ایران سرزمین و مردم ان» از معروف ترین سفرنامه های اروپائی است که در باره ایران دوران قاجار تالیف شده اند.

جهان به دوران قاجار بر ایران فرود آمد و ایرانیان بدین روزگار حیرت زده به سیاحت جهانی رفتند که از آنان پیشی گرفته بود و سفرنامه نوشتند.

سفرنامه میرزا ابوطالب اصفهانی با نام «مسیر طالبی»، «سفرنامه حیرت»، گزارش سفر ابوالحسن خان ایلچی به لندن، سفرنامه حاج سیاح محلاتی، سفرنامه حج علی خان امین الدوله، سفرنامه میرزا صالح شیرازی و سفرنامه ناصرالدین از معروف ترین سفرنامه های این دوران است.

نگارش سفرنامه های خیالی به قصد آموزش نیز به دوران قاجار باب شد و دو کتاب «سیاحت نامه ابراهیم بیک»، اثر زین العابدین مراغه ای و «مسالک المحسنین» نوشته عبدالرحیم طالبوف بر فکر انقلاب مشروطه تاثیر بسیار بر جای نهادند.

پهلوی اول نیز که شوق سفرنامه نویسی در سر داشت اما توان نوشتن نداشت ماجراهای سفر خود را به خوزستان به دبیر خود تقریر و ثبت کرده است.

در دهه چهل جلال آل احمد با نوشتن گزارش سفر خود به مکه و مدینه در کتاب «خسی در میقات» اثری زیبا بر جای نهاد. آل احمد گزارش سفر خود به شوروی آن روزگار را نیز در کتاب «کارنامه سفر روس» ثبت کرد. برخی تک نگارهای او نیز چون «تات نشینان بلوک زهرا» به سفرنامه شباهت می برند.

صادق هدایت با نوشتن کتاب «البعثه الاسلامیه فی البلاد الفرنجیه» سفرنامه خیالی گروهی از مبلغان اسلام به فرهنگ، یکی از زیباترین طنزهای زبان فارسی معاصر را خلق کرد و چند دهه پس از او احمد شاملو، به همین سیاق، سفرنامه ای طنزآمیز از زبان یکی از شاهان قاجار نوشت.

به دوران پهلوی دوم انتشار سفرنامه های جذاب و عامه پسند در نشریات باب شد .«سفرنامه براداران امیدوار» در دهه چهل، که در قالب پاورقی نشریه ای هفتگی منتشر می شد، از پرخواننده ترین متون نشریات عامه پسند بود.

نثر زیبا، فشرده، چند پهلو و چند بعدی ویلی شیرک لوند از شاخصه های آثار او است. به گفته مترجم «شیرک لوند متن را صیقل می دهد و با حذف حواشی و زوائد می کوشد تا حد ممکن به ذات اشیاء، طبیعت و انسان نزدیک شود.»

در آثار او چشم اندازها و فضاهای درونی و بیرونی چند بعدی است. این شاخصه و «لحن کنایه آمیز او خواننده را مدام با لایه های جدیدی از متن رو به رو می کند.»

در نثر شیرک لوند، پاراگراف ها و لایه ها و گاه جمله ها یکدیگر را نفی می کنند، ضرباهنگ نثر و تعارض جمله ها خواننده از را از ایده ای به ایده دیگر می برند، تصویر های متضاد در بافتی همگن ترکیب می شوند و متن ذهن خواننده را به چالش می طلبد و به گفته مترجم «در نثر شیرک لوند اتفاق شگفتی می افتد. نثر او گردبادی است از تضادها، فضائی می آفریند که خواننده در کشاکش میان قطب های متضاد متن، مردد و معلق می ماند. قلم او از داوری سرباز می زند و از ارائه تصویرهای تک بعدی می پرهیزد. تصویرها و تعبیرهای متضاد به موازات هم پیش می روند، با زیبائی تمام کنار هم می نشینند و در نهایت گوئی تعارضی با هم ندارند. معنا از میان رابطه درونی تصاویری که از زندگی و طبیعت ارائه می دهد، زاده می شود.»

شیرک لوند از تاریخ، ادبیات و فرهنگ ایران و از زبان و ادبیات کلاسیک فارسی آگاهی کافی دارد و این آشنائی زمینه ای بارور فراهم می کند تا او از حال به گذشته و از گذشته به آینده پل زده و با شکستن زمان خطی روایت، گذشته ادبی و تاریخی را به حال احضار کند.

ارس، رودخانه خاموش

شیرک لوید از روسیه به ایران آمده و به تبریز، تهران، شیراز، اصفهان مشهد و سرانجام به مقصد اصلی خود طبس سفر می کند.

کتاب با توصیف کوه های قفقاز و ردوخانه ارس در شمال ایران آغاز می شود: «قفقاز. قفقاز لرمانتف. کوه های عریان با قله های درخشان از برف. چربی میش و غرور.»

رودخانه ارس روزگاری فضای زنده ارتباط بین دو سوی خود بود اما به روزگار سفر شیرک لوند، به مرز ایران و شوروی و بخشی از پرده آهنین دوران جنگ سرد بدل و به عنوان رودخانه زنده، نفی و خاموش شده بود.

«هیچ گوسفندی برای نوشیدن آب کنار ارس نمی آید. هیچ کس از جریان پرخروش آن عبور نمی کند. به عبث می غلتد رودخانه زیر تابش خورشید در امتداد سیم خاردار وبرج نگهبانی.»

شهرهائی که توهمی بیش نیستند

«در شرق ابتدا شهر می سازند، سپس آن را خیابان بندی می کنند... شهر شاید قدیمی است. در طول هزاره ها بر زباله های خود ایستاده. دیوارهای فروریخته، سفال های شکسته. مایه وجد و سرور باستان شناسان. گل و لای خاک صامت لگدمال شده روی این همه زندگی. روزها و مرگ ها با پیچ و خم کوچه هائی که به خانه ها می رسند.»

شیراک لوید با نگاه دقیق خود و با خواندن معماری شهرهای ایران آسیب های مدرنیزاسیون تحمیلی دوران پهلوی دوم را در می یابد. در این روند لایه نازکی از مردم مرفه در شهرهای بزرگ فضاهای زیستی، خانه و زندگی خود را به تقلید از کشورهای پیشرفته غربی تنظیم می کردند اما اکثریت مردم پشت دیوارهای کور خانه های مخروبه خود، با نفرت به این لایه ها می نگریستند و نفرت سرانجام در انقلاب اسلامی زبان باز کرد.

«برای فورد و ونگوارد و مرسدس بنز، خیابان لازم است و خط کشی» و «خانه های قدیمی که در مسیر خط کش قرار می گیرند جملگی فرومی ریزند.»

«جای زخم در مسیر خیابان گوشت تازه می آورد و هنگامی که بافت مغازه ها شکل می گیرد جوش می خورد. در امتداد خیابان نوبنیاد، دستفروشان و پینه دوزان، نشسته در پستوها و دکه هاشان، مشغول کسب و کارند. پس پشت آنان شهر همچون گذشته است. با کوچه پس کوچه های پیچ در پیچ و دیوارهای کوتاه.»

در شهرهای نوبنیاد با «مجسمه های آب طلا داده شده دیکتاتور»ها (پهلوی اول و دوم)، «ردیف دکان ها با همان خرت و پرت ها. همان چیزهای ضروری لوکس یا اشغال همیشگی. صدای بوق اتوموبیل ها و سینماها»، «نبض زندگی و حسرت می زند» و «انگار شهر میلیونی باد گرد و خاک اتومبیل ها و زباله هایش همچنان توهمی بیش نیست. انگار آدمیزاد هنوز توی همان دهکده است.»

خانه های شرقی و باغ ایرانی

شیراک لوید در باره خانه های ایرانی می نویسد: «خانه شرقی رو به درون باز می شود و خانه غربی رو به بیرون باز می شود. خانه غربی خود را به نمایش می گذارد همان گونه که زن های غربی، بالکن ها، گلدان ها و آنتن ها ی تلویزیون. خانه شرقی تنها دیوار کور و دری بسته را به نمایش می گذارد. در ورودی مثل سوراخ مورچه است. همه چیز پوشیده است. خانه های کور به هم فشرده راه نفوذ را می بندد و دیوار از حال و روز کسانی که در پس آن زندگی می کنند چیزی فاش نمی کند.»

باغ ایرانی در جهان به طراحی خاص خود، به گل ها، حوض های پرآب بزرگ، آلاچیق ها و سروهای خود شهره است اما شیراک لوید می نویسد «آن چه باغ ایرانی را می سازد گل های آن نیست. بوته های بنفشه، نهال های الوچه و درختان پرتقال هم نیست و نه حتی ماهی قرمزی که خاص باغ ایرانی است بلکه چشم انداز بیرون باغ است. زمین بایری که باغ در کنار آن ابیاری می شود. روح باغ ایرانی بوته گل سرخ نیست، دیوار است.»

توصیف بناهای کریمخانی و آئین چوب بازی در جشن تولد امام دوازدهم شیعیان در شیراز، توصیف کیسه کشی در حمام های عمومی، توصیف بادگیرهای یزد و کویرهای ایران از زیباترین توصیف های این کتاب است.



:: برچسب‌ها: خام , گل ,
:: بازدید از این مطلب : 584
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : abbuse

.,.,

فردی که هفته گذشته دو آمریکایی را در افغانستان کشت نمی بایست مجوز تایید صلاحیت مقامات امنیتی را دریافت می کرد.

بی بی سی دریافته که مجموعه ای از اشتباهات امنیتی به تیراندازی در وزارت کشور و فرار ضارب منجر شده است. آنگونه که بلال سروری از کابل گزارش می دهد نگرانی زیادی درباره آینده همکاری های امنیتی ناتو وافغانستان وجود دارد.

تیراندازی در وزارت کشور افغانستان تازه ترین مورد در فهرستی بلند از حوادثی است که در آن نیروهای امنیتی افغانستان سر اسلحه خود را به روی نیروهای ائتلاف برگردانده اند. علیرغم تدابیر امنیتی پیچیده به نظر می رسد مقامات افغانستان برای متوقف کردن این افراد قدرتی ندارند.

نگرانی از این موضوع در میان مقامات آمریکایی و ناتو در حال حاضر چنان زیاد شده که حس اعتماد بین آنها و مقامات امنیتی نظامی افغانستان را به پایین ترین حد خود رسانده است. بسیاری نگرانند که رابطه بلندمدت استراتژیک دو طرف از این موضوع تاثیر بپذیرد.

اسناد وزارت کشور افغانستان نشان می دهد که عبدالصبور پیشتر دوبار توسط پلیس این کشور اخراج شده بود. یک بار به دلیل درگیری با همکارانش و بار دیگر به دلیل رفتار خشونت آمیز.

علیرغم این موضوع این فرد نهایتا توانسته برای بار سوم به استخدام نیروی پلیس دربیاید و در وزارت کشور مشغول به کار شود.

یکی از مقامات ارتش آمریکا در افغانستان که بسیار از این موضوع ناراحت است می گوید: "این فرد اصلا نباید افسر نیروی امنیتی می شد و نباید تاییدیه امنیتی می گرفت"

تقریبا هر هفته در یک حادثه سربازان افغان اسلحه خود را به سوی همتایان غربی خود می گیرند.

پیش از حادثه وزارت کشور،دو سرباز آمریکایی به ضرب گلوله یک افسر ارتش ملی افغانستان در تظاهراتی در پایگاه ناتو در ننگرهار کشته شدند.

روز پنجشنبه نیز دو سرباز آمریکایی دیگر در جنوب این کشور به ضرب گلوله کسانی کشته شدند که به گفته ناتو لباس متحدالشکل ارتش افغانستان را به تن داشتند.

درحقیقت در سال های اخیر بیش از ۷۰ نیروی ناتو به دست همتایان افغان خود کشته شده اند. اتفاقی که به عقیده برخی دیپلمات ها نهایتا به بی اعتمادی جبران ناپذیری بین دوطرف منجر شده است.

اگرچه جان آلن فرمانده آمریکایی ناتو می گوید هنوز هم حاضر است پای پیاده و بدون اسلحه وارد وزارت کشور افغانستان شود، کمتر سرباز ناتویی در این منطقه یافت می شود که چنین اعتمادی به همتایان افغان خود داشته باشد. برخی سربازان افغان هنوز هم پیام های تبلیغاتی طالبان را روی گوشی های موبایل خود دریافت می کنند.

حقیقت آن است که درحال حاضر هرگاه نیروهای ناتو با همتایان افغان خود جایی حاضرند احساس ناراحتی و ناامنی می کنند و تحقیقی که بی بی سی درباره تیراندازی در وزارت کشور انجام داده دلیل این امر را مشخص می کند.

مدارک وزارت کشوری که بی بی سی به آن دست یافته نشان می دهد که مراحل گزینش و استخدام نیروهای ارتش و امنیت افغانستان بسیار معیوب است و هر تلاشی برای بهبود این پروسه به شدت زمانبر و دشوار است.

به گفته یک مقام ارشد اداره امنیت ملی چند ایراد امنیتی جدی در این روند وجود دارد: " اولین اقدامی که در چنین شرایطی انجام می شود قرق کردن ساختمان و نگه داشتن تمام افراد از جمله شاهدین عینی است. اما در حادثه اخیر چنین کاری انجام نشد."

همین مسئله باعث شده که قاتل بتواند از سه حایل امنیتی وزارت کشور بگذرد و فرار کند.

روند استخدام نیروهای امنیتی نیز به شدت مشکل دارد. بسیاری از داوطلبان کار، هویت های جعلی، امضاهای جعلی و رابطهای جعلی دارند.

پرسش اینجاست که چند عبدالصبور دیگر ممکن است در میان سربازهای افغان باشد؟

رفتار خشونت آمیز

مدارکی که بی بی سی به دست آورده چندان اطمینان بخش نیست. این اسناد نشان می دهند که عبدالصبور دوبار به دلیل بدرفتاری توسط پلیس ملی افغانستان اخراج شده است.

یک افسر تحقیق می پرسد: "با این وضع چطور حاضر شدند برای کار در وزارت کشور تاییدیه امنیتی به او بدهند؟ چه کسی این تاییدیه را به او داده و اجازه داده در این پست حساس مشغول به کار شود؟"

این پرسشی است که احتمالا بی جواب می ماند. در حال حاضر وزارتخانه های مختلف افغانستان تلاش می کنند تقصیر را گردن یکدیگر بیاندازند.

برخی از اقوام عبدالصبور معتقدند او که بعد از بازگشت از مدرسه ای مذهبی در پاکستان آبدارچی وزارتخانه بوده و از حمایت حنیف اتمر وزیر کشور سابق برخوردار بوده است.

به گفته منابعی در وزارت کشور وقتی عبدالصبور در سال ۲۰۰۷ برای پیوستن به نیروی پلیس ابراز علاقه کرد دستیاران ارشد آقای اتمر ضامن های اصلی او بوده اند.

آقای اتمر هرگونه رابطه با عبدالصبور را انکار می کند و می گوید او بعد از چهار ماه کار در وزارتخانه او اخراج شده است. به گفته آقای اتمر اولویت اصلی باید یافتن کسی باشد که او را دوباره استخدام کرده و بر سر چنین کار حساسی گمارده است.

چنین روابط و شرایطی که در آن سوابق افراد جویای کار درست بررسی نمی شود در وزارتخانه های دولت افغانستان معمول است.

دیپلمات های غربی می گویند این مشکل تنها زمانی حل می شود که پارتی بازی فساد و روابط شخصی در افغانستان از میان برود.

به گفته این مقامات در عین حال جنگ پنهان بین اداره امنیت ملی، که سازمان جاسوسی کشور است و وزارت دفاع افغانستان نیز باید حل شود.

مقامات افغان و غربی می گویند"شیرین آقا" فرمانده نیروهای امنیتی وزارت کشور مسئول استخدام عبدالصبور بوده است. به گفته این مقامات شیرآقا از بستگان سببی بسم الله خان وزیر کشور است.

اما صدیق صدیقی می گوید این فرد هیچ ارتباط سببی با وزیر کشور ندارد.

اگرچه عبدالصبور تنها محافظ و راننده شیرآقا بوده، اجازه داشته به اغلب بخش های حساس وزارتخانه رفت و آمد کند. جایی که حملات شبانه، عملیات ضد تروریستی و مبارزه با قاچاق برنامه ریزی و کنترل می شده است.

یک مقام غربی می گوید: "دردناک است اما مجموعه ای از مشکلات دیرینه و اشتباهات جدی امنیتی به ورود عبدالصبور به وزارت کشور منجر شده است. این شیوه ای است که با کمال تاسف در سراسر کشور تکرار می شود."

."



:: برچسب‌ها: کلیسا , پرندگان , زرد ,
:: بازدید از این مطلب : 479
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : abbuse

مردم روسیه روز چهارم مارس براى انتخاب رئیس‌جمهور و جانشین دمیترى مدودف، پاى صندوق‌هاى راى مى‌روند. ولادیمیر پوتین، نخست وزیر کنونی، بخت اصلى پیروزى در این رقابت شمرده مى‌شود. او در صورت پیروزى احتمالى، براى سومین بار رئیس‌جمهور روسیه خواهد شد.

در این نوشته استیو روزنبرگ، خبرنگار بی‌بی‌سی در مسکو به دیدگاهش درباره روسیه در آستانه انتخابات پرداخته است. او در آخرین گزارش خود در آستانه انتخابات روسیه، از یکی از هولناک‌ترین صحنه‌های جنایی روسیه بازدید می‌کند تا نگاهی به مساله کشدار جرایم سازمان‌یافته در روسیه داشته باشد.

جنایت و مکافات در روسیه پوتین

در روستای کوشچوسکایا کوچه‌ای هست که زلنایا اولیتسا (کوچه سبز) نام دارد. دو ردیف مرتب از خانه‌های آجری با حیاط و باغچه‌هایی کوچک.

این کوچه، با طنین نغمه پرندگان، تصویری از آرامش و سکون در قلمرو کراسنودار در جنوب روسیه است – تا وقتی که توجهتان به خانه شماره ۶ جلب شود.

روبه‌روی خانه، روی زمین، ردیفی از شمع قرار گرفته است؛ ردی از دهشتی که درون خانه آشکار می‌شود.

روز چهارم نوامبر سال ۲۰۱۰ میلادی، ۱۲ نفر در خانه شماره ۶ به قتل رسیدند. بعضی با چاقو و دیگران با گلوله و طناب. چهار کودک از جمله مقتولان بودند.

این جنایت کل کشور را تکان داد؛ بازرسانی از مسکو اعزام شدند و چندین نفر بازداشت شدند.

مردی که به سازماندهی این قتل‌ها متهم شد، سرگئی تساپوک، تاجر و رییس پیشین شورای این روستا بود.

او به عنوان رییس دار و دسته جنایتکارانی که بیش از یک دهه در کوشچوسکایا وحشت می‌آفریدند، شناخته شد. پلیس محلی سال‌ها هیچ کاری برای متوقف کردن وی انجام نداده بود.

روبه‌روی خانه شماره ۶ روستای کوشچوسکایا روی زمین ردیفی از شمع قرار گرفته است

قدرت دارودسته‌ تساپوک

اولگا بوگاچوا ساکن کوچه سبز است. درست در میان جایی که قتل‌ها رقم خوردند. دار و دسته تساپوک چهار نفر از اعضای خانواده او را کشته‌اند.

برادرزاده او و پسر برادرزاده‌اش در خانه شماره ۶ به قتل رسیدند.

پیشتر در سال ۲۰۰۳ میلادی، پسر خود خانم بوگاچوا و همسرش، از رقبای تجاری تساپوک، به ضرب گلوله به قتل رسیده بودند.

در آن زمان، بازرسان محلی ادعا کردند که هیچ نظری درباره این که قاتل کیست، ندارند.

تنها اکنون، پس از ۹ سال، یکی از اعضای باند تساپوک به جرم قتل آنها محکوم شده است.

بوگاچوا به من می‌گوید: "این باند قدرتی کامل داشت. مردم بیش از آن که بتوانند شکایتی بکنند، دچار وحشت بودند. پس از این که خانواده من کشته شدند، تساپوک به رییس پلیس هدیه‌ای داد، یک مرسدس بنز مدل جدید."

او می‌گوید: "تنها تصورش را بکنید؛ رییس پلیس با مرسدس تساپوک دور می‌زد و همه می‌دانستند که این ماشین کیست. معنی نداشت پیش پلیس بروید تا از دست گروه تساپوک شکایت کنید."

گالینا کروشکا، رییس دانشگاه محلی، زنی بود که در برابر آنان ایستاد.

او در سال ۲۰۰۵ میلادی، به روزنامه‌ای ملی و به فرماندار و دادستان منطقه نامه نوشت و شکایت برد که آدم‌های تساپوک به دانشجویان او تجاوز می‌کنند.

یوگنیا، دختر او می‌گوید: "هیچ‌یک از اعضای باند به این خاطر بازداشت نشدند."

"به جای آن، پلیس محلی به مادرم گفت که «چرا رفتی و رخت‌چرک‌های ما را پیش چشم همه پهن کردی؟ باید با این قضیه در سطح محلی برخورد می‌شد.»"

او اضافه می‌کند: "پس از آن، مادرم تهدیدهایی دریافت کرد. دو ماه بعد، برایش پاپوش درست کردند و او به اتهام فساد مالی بازداشت شد. او را سه سال در بازداشت موقت پیش از دادرسی نگه داشتند و دو بار حمله قلبی به او دست داد."

"پوتین را سرزنش نکنیم"

پس از قتل عام کوشچوسکایا، گزارش‌هایی از اذیت و آزار و قساوت از دیگر شهرها و روستاها در اطراف روسیه رسید.

دمیتری مدودف، رئیس‌جمهور روسیه، به "قصور بخش‌هایی از پلیس و دیگر سازمان‌های دولتی" اشاره کرد و گفت: "آنها حتی در بعضی موارد، پیوندهایی مستقیم با گروه‌های جنایتکاران داشته‌اند."

با این وجود معدودی از روس‌ها مردی را که بیش از یک دهه در مقام رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر کنونی، کشورشان را اداره کرده است، سرزنش می‌کنند؛ مردی که کسی نیست جز ولادیمیر پوتین.

سرگئی تساپوک همچنان در انتظار محاکمه است

حتی با این که پوتین ۱۲ سال پیش، با وعده تامین امنیت به قدرت رسید.

وقتی در کوچه‌های کوشچوسکایا از مردم درباره این که به چه کسی رأی می‌دهند سوال می‌کنم، پاسخ اغلبشان پوتین است.

والرا می‌گوید: "پوتین کشور را قوی کرده است."

او می‌گوید: "آنچه در روستای ما رخ داد، تقصیر او نیست. مقامات محلی همیشه واقعیت را از آنهایی که در مسکو هستند، پنهان می‌کنند."

آنا می‌گوید: "اگر جنایتکاران همه جا هستند، شما نمی‌توانید حکومت را شماتت کنید. حکومت می‌کوشد زندگی ما را بهتر کند."

من از کوشچوسکایا راهی روستای مجاور لنینگرادسکایا شدم تا به ملاقات ادوارد کارپنکوف کشاورز بروم.

او به من گفت: "تساپوک کوشچوسکایا را در اختیار داشت. اما ما در روستایمان چنین باندی نداشتیم. این پلیس بود که همه چیز را در اختیار خودش گرفته بود. آنها دور نمی‌چرخیدند که افراد را چاقو بزنند و بکشند، بلکه اگر پلیس یا دادستان‌ها پی می‌بردند که کسی دارد خرده‌ای ثروت به هم می‌زند، دنبالش می‌افتادند و او را مجرم معرفی می‌کردند، به انفرادی می‌انداختندش و می‌خواستند که از اموالش دست بکشد. این چیزی است که به آن «بی‌قانونی پلیس» می‌گویند."

اما کارپنکوف هم با باند تساپوک روبه‌رو شده است. او ادعا می‌کند که تساپوک می‌خواست زمین او را از آن خود کند و به گفته خودش، وقتی که او مقاومت کرده است، گروه تساپوک پلیس را واداشته است که پرونده‌ای جنایی علیه او باز کند.

با بازداشت تساپوک آن پرونده هم مختومه شد. اما کارپنکوف هنوز آشفته است.

او می‌گوید: "بیشتر اعضای دارودسته تساپوک هنوز آزادند و در ماه‌های گذشته حمله‌هایی به کشاورزان محلی شده است."

ادوارد گلایه می‌کند: "پاکسازی واقعی پلیس صورت نپذیرفته است. در واقع دو پلیسی که برای جعل پرونده علیه من، به آن باند کمک کرده بودند، ارتقا هم گرفته‌اند!"

او اضافه می‌کند: "درباره تساپوک هم نگرانی من این است که اگر زودتر او را به دادگاه نبرند، کل ماجرا فراموش شود و حتی شاید آنها به سادگی او را «دیوانه» و فاقد شرایط حضور در دادگاه اعلام کنند."

عده کمی اینجا باور دارند که جرایم سازمان‌یافته از بین رفته‌اند.

کارپنکوف می‌گوید: "شاید جنایتکاران آرام گرفته باشند، اما آنها نشسته و منتظر فرصت هستند."



:: برچسب‌ها: باغ وحش , کالیفرنیا , درخت ,
:: بازدید از این مطلب : 565
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : abbuse

دلاوری: "در طول یک سال گذشته مجموع اسعار (ارز)ی که به خارج از افغانستان انتقال یافته، به بیش از دو چند رسید و از ۷۷۷ میلیون به تقریبا دو میلیارد دلار رسید"

بانک مرکزی افغانستان بر خارج کردن ارز از این کشور به خارج محدودیت وضع کرده است.

نورالله دلاوری، رئیس این بانک گفته که در چند سال اخیر نزدیک به پنج میلیارد دلار پول نقد از این کشور به بیرون منتقل شده است.

او روز شنبه، ۱۳ حوت/اسفند گفت: "در طول یک سال گذشته مجموع اسعار (ارز)ی که به خارج از افغانستان انتقال یافته، به بیش از دو چند رسید و از ۷۷۷ میلیون به تقریبا دو میلیارد دلار رسید."

به گفته او، بخش عمده ای از این پول از طریق فرودگاه کابل و چند بندر زمینی به خارجی از کشور منتقل شده است.

رئیس بانک مرکزی می گوید انتقال میلیاردها دلار پول نقد از افغانستان در چند سال اخیر، نگرانی در مورد شفافیت حساب این پولها را بیشتر کرده است.

تا حال مشخص نیست که این پولها توسط چه کسانی به بیرون از افغانستان منتقل شده و با چه اهدافی.

نورالله دلاوری افزود: "برای ما معلوم نبود که این پول از کجا می آید و به کجا می رود. این را نمی شد که از فرودگاه بر اساس گزارشی مشخص کنیم."

در یک سال گذشته نزدیک به دو میلیارد دلار از افغانستان به خارج منتقل شده است

او گفت: "حالا فیصله شده که یک نفر می تواند تا ۲۰ هزار دلار از فرودگاه و دیگر بندرها به صورت نقد خارج کند، اما بیشتر از آن را باید از طریق بانکها انتقال بدهد. در آن صورت ما می فهمیم که این پول از که بود، کجا رفت، چه وقت و اطلاعات کامل به دست ما می آید."

اما آقای دلاوری گفت تصمیم تازه بانک مرکزی از سوی شورای وزیران افغانستان هم مورد تایید قرار گرفته و حالا این تصمیم لازم الاجرا است.

در حدود ده سال گذشته دهها میلیارد دلار تحت عنوان کمک به بازسازی افغانستان، از سوی کشورهای کمک دهنده به این کشور سرازیر شده است.

حکومت افغانستان در سالهای اخیر هم از سوی مردم این کشور و هم از سوی کشورهای حامی آن متهم است که در حساب دهی این پولها به صور شفاف عمل نکرده است.

علاوه بر آن، سازمانهای بین المللی متعلق به کشورهای کمک دهنده خود نیز متهم هستند که در حیف و میل این پولها نقش داشته اند.

گفته می شود که بخشی از این پولها در قراردادهای بزرگ مالی قربانی فساد شده و بخش دیگر آن از سوی شماری از مقام های دولتی و یا هم افراد زورمند و صاحب نفوذ به جیب زده شده است.

در کنار کمکهای جامعه جهانی، کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر نیز در ده سال گذشته منبع درآمد بزرگی بوده که پول حاصل از آن، که به میلیاردها دلار می رسیده، به خارج از افغانستان منتقل شده است.



:: برچسب‌ها: سفید , واشنگتن , ابرها ,
:: بازدید از این مطلب : 508
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : abbuse

ورزشکاران می گویند با نمای زیبای بامیان، اسکی بازی دوبرابر لذت بخش می شود

بامیان زمانی با دو پیکره بزرگ بودا شهرت جهانی داشت. اما پس از ویران شدن این مجسمه ها از سوی طالبان در سال ۲۰۰۱، این ولایت یک بار دیگر در پی جلب گردشگران خارجی است، این بار با راه اندازی جشنوار اسکی بازی در دره های برفی این ولایت.

یکی از شرکت کنندگان این جشنواره که در دره های منطقه «خشکک» در نزدیکی شهر بامیان برگزار شده می گوید: "جنگ و تروریسم را فراموش کن. ما اینجا دقیقا از اسکی بازی لذت می بریم."

اگرچه این دومین سال برگزاری جشنواره مسابقه اسکی بازی در بامیان است، اما امسال برای اولین بار در این مسابقه شهروندان خارجی نیز شرکت کردند. در این مسابقه حدود بیست شهروند خارجی در کنار ده نفر از ساکنان محلی بامیان که به تازگی آموزش اسکی بازی دیده اند، شرکت کردند.

راه اندازی این مسابقه بخشی از یک برنامه درازمدت تقویت ورزش های زمستانی در بخشهای مختلف افغانستان است؛ کشوری که با بیش از سه دهه جنگ و ویرانی روبرو بوده است.

"پیش از آغاز جنگ های داخلی در افغانستان، هر سال دهها هزار از بامیان دیدن می کردند، اما این رقم در جریان جنگ ها تقریبا به صفر رسید"

امیر فولادی، مسئول برنامه های تقویت گردشگری در بنیاد آغاخان می گوید: "بامیان همانگونه که در طول تاریخ غنی خود داشته، دقیقا ظرفیت این را دارد تا به یکی از محلات مورد علاقه جهانگردان تبدیل شود."

او می افزاید: "بامیان محل خوبی برای گردشگری در بهار و تابستان است، اما با تقویت ورزش های زمستانی از جمله اسکی، تلاش می کنیم تا این ولایت را به محلی برای چهار فصل تبدیل کنیم."

پرواز در هوا

ابتکار تقویت اسکی بازی در بامیان که در همکاری با بنیاد آغاخان، اسکی کلب بامیان و شرکت راه ابریشم راه اندازی شده، دهها نفر از ساکنان محلی بامیان از جمله تعدادی زنان را نیز به خود جلب کرده است تا نخستین راهنماهای اسکی بازی در کشورشان شوند.

یکی از کسانی که در این برنامه آموزش اسکی می بیند به بی بی سی گفت: "ما از این ورزش لذت می بریم و در کنار آن فرصت داریم تا یک ورزش جالب را فرا گیریم. اسکی بازی واقعا هیجان برانگیز است، مثل این است که در هوا پرواز می کنی و مخصوصا با نمای زیبای بامیان، اسکی بازی دوبرابر لذت بخش می شود."

با آنکه بامیان اقلیم بسیار مناسبی برای اسکی بازی دارد و کوههای آن که تا پنجهزار متر ارتفاع دارند، در سراسر زمستان پوشیده از برف دست نخورده باقی می ماند، امکانات برای اسکی بازی در این ولایت هنوز ابتدایی است.

با آنکه افغانستان در سالهای اخیر با چالشهای بزرگ امنیتی روبرو بوده، اما بامیان حداقل از سال ۲۰۰۱ تا حالا امن بوده است

خدمات نجات از مناطق مرتفع کوهی در صورت بروز مشکلی وجود ندارد و همچنین هیچ سیستم هشدار دهنده در مورد برف کوچ های احتمالی در بامیان فعال نیست و علاوه بر این، خدمات صحی نیز قناعت بخش نیست.

اسکی بازان مجبور هستند همه امید خود را به راهنماهای محلی ببندند. این راهنماها در آموزش های خود در مورد راه های فرار از برف کوچ های ناگهانی آموزش دیده اند و تنها بیمارستان بامیان نیز می تواند خدمات اضطراری صحی فراهم کند.

امیر فولادی می گوید: "چالش های زیادی وجود دارد. اما در پی حل آن هستیم. علاوه بر این، امنیت یک چالش بزرگ دیگر است، اما دلیلی نداریم که امید خود را از دست داده و هیچ کاری انجام ندهیم."

راه دشوار تا بامیان

با آنکه افغانستان در سالهای اخیر با چالشهای بزرگ امنیتی روبرو بوده، اما بامیان حداقل از سال ۲۰۰۱ تا حالا امن بوده است.

با این حال، وضعیت امنیتی افغانستان قابل نگرانی است و این مسئله تاثیرات خود را بر تعداد گردشگرانی که می خواهند از بامیان دیدن کند نیز برجا گذاشته است.

"همه چیز به امنیت مربوط می شود. ما خوش داریم که ولایت ما مورد علاقه جهانگردان واقع شود. این به سود اقتصاد ما است. اما در شرایط حاضر، امنیت مهم ترین ضرورت است"

از ساکنان محلی بامیان

پیش از آغاز جنگ های داخلی در افغانستان، هر سال دهها هزار از بامیان دیدن می کردند، اما این رقم در جریان جنگ ها تقریبا به صفر رسید.

اما در حالی که ظرف سالهای اخیر، بامیان یک بار دیگر توجه جهانگردان را آرام آرام به خوب جلب می کند، راه میان کابل و بامیان مشکل ساز است.

در حال حاضر، هیچ یک از شرکت های هواپیمایی افغانستان به بامیان پرواز نمی کند و کسانی که می خواهند از راه هوا به بامیان بروند، باید منتظر پروازهای هواپیماهای سازمان ملل متحد و یا هم آیساف باشند که این پروازها به شدت پرهزینه است و در عین حال نمی تواند افراد زیادی را انتقال دهد.

وضعیت امنیتی در مسیر راه کابل – بامیان از حملات طالبان گرفته تا مین های کنار جاده ای، جهانگردان را از یک سفر هشت ساعته تا بامیان مانع می شود.

حسن علی، از ساکنان محلی بامیان که در مرکز این شهر دکانداری می کند گفت: "برای آینده بامیان در صورتی که امنیت در کل افغانستان خوب شود، امیدواری زیادی وجود دارد."

او افزود: "همه چیز به امنیت مربوط می شود. ما خوش داریم که ولایت ما مورد علاقه جهانگردان واقع شود. این به سود اقتصاد ما است. اما در شرایط حاضر، امنیت مهم ترین ضرورت است."



:: برچسب‌ها: سبز , سیاه و سفید ,
:: بازدید از این مطلب : 499
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : abbuse

ورزشکاران می گویند با نمای زیبای بامیان، اسکی بازی دوبرابر لذت بخش می شود

بامیان زمانی با دو پیکره بزرگ بودا شهرت جهانی داشت. اما پس از ویران شدن این مجسمه ها از سوی طالبان در سال ۲۰۰۱، این ولایت یک بار دیگر در پی جلب گردشگران خارجی است، این بار با راه اندازی جشنوار اسکی بازی در دره های برفی این ولایت.

یکی از شرکت کنندگان این جشنواره که در دره های منطقه «خشکک» در نزدیکی شهر بامیان برگزار شده می گوید: "جنگ و تروریسم را فراموش کن. ما اینجا دقیقا از اسکی بازی لذت می بریم."

اگرچه این دومین سال برگزاری جشنواره مسابقه اسکی بازی در بامیان است، اما امسال برای اولین بار در این مسابقه شهروندان خارجی نیز شرکت کردند. در این مسابقه حدود بیست شهروند خارجی در کنار ده نفر از ساکنان محلی بامیان که به تازگی آموزش اسکی بازی دیده اند، شرکت کردند.

راه اندازی این مسابقه بخشی از یک برنامه درازمدت تقویت ورزش های زمستانی در بخشهای مختلف افغانستان است؛ کشوری که با بیش از سه دهه جنگ و ویرانی روبرو بوده است.

"پیش از آغاز جنگ های داخلی در افغانستان، هر سال دهها هزار از بامیان دیدن می کردند، اما این رقم در جریان جنگ ها تقریبا به صفر رسید"

امیر فولادی، مسئول برنامه های تقویت گردشگری در بنیاد آغاخان می گوید: "بامیان همانگونه که در طول تاریخ غنی خود داشته، دقیقا ظرفیت این را دارد تا به یکی از محلات مورد علاقه جهانگردان تبدیل شود."

او می افزاید: "بامیان محل خوبی برای گردشگری در بهار و تابستان است، اما با تقویت ورزش های زمستانی از جمله اسکی، تلاش می کنیم تا این ولایت را به محلی برای چهار فصل تبدیل کنیم."

پرواز در هوا

ابتکار تقویت اسکی بازی در بامیان که در همکاری با بنیاد آغاخان، اسکی کلب بامیان و شرکت راه ابریشم راه اندازی شده، دهها نفر از ساکنان محلی بامیان از جمله تعدادی زنان را نیز به خود جلب کرده است تا نخستین راهنماهای اسکی بازی در کشورشان شوند.

یکی از کسانی که در این برنامه آموزش اسکی می بیند به بی بی سی گفت: "ما از این ورزش لذت می بریم و در کنار آن فرصت داریم تا یک ورزش جالب را فرا گیریم. اسکی بازی واقعا هیجان برانگیز است، مثل این است که در هوا پرواز می کنی و مخصوصا با نمای زیبای بامیان، اسکی بازی دوبرابر لذت بخش می شود."

با آنکه بامیان اقلیم بسیار مناسبی برای اسکی بازی دارد و کوههای آن که تا پنجهزار متر ارتفاع دارند، در سراسر زمستان پوشیده از برف دست نخورده باقی می ماند، امکانات برای اسکی بازی در این ولایت هنوز ابتدایی است.

با آنکه افغانستان در سالهای اخیر با چالشهای بزرگ امنیتی روبرو بوده، اما بامیان حداقل از سال ۲۰۰۱ تا حالا امن بوده است

خدمات نجات از مناطق مرتفع کوهی در صورت بروز مشکلی وجود ندارد و همچنین هیچ سیستم هشدار دهنده در مورد برف کوچ های احتمالی در بامیان فعال نیست و علاوه بر این، خدمات صحی نیز قناعت بخش نیست.

اسکی بازان مجبور هستند همه امید خود را به راهنماهای محلی ببندند. این راهنماها در آموزش های خود در مورد راه های فرار از برف کوچ های ناگهانی آموزش دیده اند و تنها بیمارستان بامیان نیز می تواند خدمات اضطراری صحی فراهم کند.

امیر فولادی می گوید: "چالش های زیادی وجود دارد. اما در پی حل آن هستیم. علاوه بر این، امنیت یک چالش بزرگ دیگر است، اما دلیلی نداریم که امید خود را از دست داده و هیچ کاری انجام ندهیم."

راه دشوار تا بامیان

با آنکه افغانستان در سالهای اخیر با چالشهای بزرگ امنیتی روبرو بوده، اما بامیان حداقل از سال ۲۰۰۱ تا حالا امن بوده است.

با این حال، وضعیت امنیتی افغانستان قابل نگرانی است و این مسئله تاثیرات خود را بر تعداد گردشگرانی که می خواهند از بامیان دیدن کند نیز برجا گذاشته است.

"همه چیز به امنیت مربوط می شود. ما خوش داریم که ولایت ما مورد علاقه جهانگردان واقع شود. این به سود اقتصاد ما است. اما در شرایط حاضر، امنیت مهم ترین ضرورت است"

از ساکنان محلی بامیان

پیش از آغاز جنگ های داخلی در افغانستان، هر سال دهها هزار از بامیان دیدن می کردند، اما این رقم در جریان جنگ ها تقریبا به صفر رسید.

اما در حالی که ظرف سالهای اخیر، بامیان یک بار دیگر توجه جهانگردان را آرام آرام به خوب جلب می کند، راه میان کابل و بامیان مشکل ساز است.

در حال حاضر، هیچ یک از شرکت های هواپیمایی افغانستان به بامیان پرواز نمی کند و کسانی که می خواهند از راه هوا به بامیان بروند، باید منتظر پروازهای هواپیماهای سازمان ملل متحد و یا هم آیساف باشند که این پروازها به شدت پرهزینه است و در عین حال نمی تواند افراد زیادی را انتقال دهد.

وضعیت امنیتی در مسیر راه کابل – بامیان از حملات طالبان گرفته تا مین های کنار جاده ای، جهانگردان را از یک سفر هشت ساعته تا بامیان مانع می شود.

حسن علی، از ساکنان محلی بامیان که در مرکز این شهر دکانداری می کند گفت: "برای آینده بامیان در صورتی که امنیت در کل افغانستان خوب شود، امیدواری زیادی وجود دارد."

او افزود: "همه چیز به امنیت مربوط می شود. ما خوش داریم که ولایت ما مورد علاقه جهانگردان واقع شود. این به سود اقتصاد ما است. اما در شرایط حاضر، امنیت مهم ترین ضرورت است."



:: برچسب‌ها: ژاپن ,
:: بازدید از این مطلب : 449
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : abbuse

گروهی از فعالان حقوق بشر با برگزاری نمایشگاه "صندوقچه خاطرات"، خواهان رسیدگی به وضعیت بازماندگان جنگ در افغانستان شده است.

در این نمایشگاه وسایل شخصی کسانی به نمایش گذاشته شده که در بیشتر از سی سال جنگ در افغانستان کشته شده اند.

برگزار کننده های این نمایشگاه می گویند هدف از برگزاری این نمایشگاه جلب توجه دولت و نهادهای بین المللی برای تامین عدالت در افغانستان است.

عزیزانی که رفته اند باز نمی‌گردند، اما خاطرات آنها برای خانواده‌هایشان جاودانه هستند ــ خاطراتی که یاد قربانیان را در ذهن دوستدارانشان زنده نگه می‌دارد.

خانمی سالها است که با خاطرات شوهرش زندگی می‌کند. آنچه از همسرش به جا مانده، روز شنبه، ۱۳ حوت/اسفند در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده است.

او گفت: "کتاب شوهرم است، لباسهایش هست ــ شلوار و کت مکتبش هست، وقتی که کلاس دوازدهم را تمام کرده بود می خواست دانشگاه برود ــ کتابهایی که برای من و فرزندانم می خواند، پیاله ای که با آن آب می خورد، شانه ای که موهای خود را با آن شانه می زد."

این خانم افزود: "من در این سی سال با همه بدبختی آنها را نگهداشتم و با خاطرات او زنده هستم."

زنها بیشتر به عنوان وارثان خاطرات قربانیان جنگ افغانستان دانسته می شوند

در این نمایشگاه هرنوع وسایل را می‌توان دید ــ از کتاب گرفته تا لباس، یادداشتهای شخصی که در زندان نوشته شده، ساعت، عینک و دفترچه خاطرات.

صاحبان این اشیا هرکدام قربانی خشونت در دوره های مختلف در افغانستان شده اند.

نهادی موسوم به حقوق بشر و دموکراسی افغانستان، که نمایشگاه صندوقچه خاطرات را برگزار کرده، هدف از این کار را برقراری عدالت و رسیدگی به خانواده های قربانیان خوانده است.

خداداد بشارت، رئیس اجرایی این نهاد می‌گوید در چند سال گذشته به وضعیت این خانواده‌ها رسیدگی چندانی نشده است.

آقای بشارت گفت: "ما خواسته ایم که با این نمایشگاه روند تاریخی افغانستان را به نمایش بگذاریم ــ دوران پیش از جنگ، دوران جنگ و تاثیرات جنگ بر زندگی شهروندان افغانستان."

در این نمایشگاه هر چیزی که بیانگر خاطرات قربانیان جنگ باشد، به نمایش گذاشته شده است

او همچنین افزود: "خانمها و زنها میراثدار خرابی و غمها در افغانستان هستند و به همین خاطر آنها صاحبان خاطرات هستند. به نحوی فرزندان آنها شهید شده یا شوهرانشان به نحوی از دست رفته و یا دیگر اعضای خانواده خود را از دست داده اند و میراثدار غمها و مشکلات در افغانستان شده اند."

داستانهایی که زنان در اینجا بازگو می کنند ناراحت کننده هستند، اما بخش مهمی از تاریخ کشوری هستند که بدترین موارد خشونت ها را تجربه کرده است.

حالا هزاران خانواده، که قربانی جنگ در این کشور شده اند، عدالت می خواهند ــ از حکومتی که به باور بسیاری ها در ده سال گذشته نتوانسته به صداهای عدالتخواهانه پاسخ مثبت بدهد.



:: برچسب‌ها: هاوایی , غذا ,
:: بازدید از این مطلب : 459
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()